نفس یا علی گفتیم وعشق آغاز شد |
|||
یه روز بهم گفت: "میخوام باهات دوست باشم؛آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام بهش لبخند زدم و گفتم: "آره میدونم. فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام یه روز دیگه بهم گفت: "میخوام تا ابد باهات بمونم؛ آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام بهش لبخند زدم و گفتم: "آر
ه میدونم. فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام یه روز دیگه گفت: "میخوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه بعد كه همه چیز رو براه شد تو هم بیا آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنهام بهش لبخند زدم و گفتم: "آره میدونم. فكر خوبیه. من هم خیلی تنهام یه روز تو نامه اش نوشت: "من اینجا یه دوست پیدا كردم. آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنها بودم براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم:"آره میدونم. فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:"من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم. آخه میدونی؟ من اینجا خیلی تنها موندم براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم:"آره میدونم. فكر خوبیه. من هم خیلی تنهام حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم و چیزی كه بیشتر خوشحالم می كنه اینه كه نمی دونه من هنوز خیلی تنهام...!! نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|